با حقیقت زامبی ها آشنا شوید - یک بار برای همیشه جواب این سوال را بفهمید
ایا زامبی ها واقعا وجود دارن
در این پست از سایت bloginoo به بررسی وجود زامبی ها پرداخته ایم.
آیا شما یکی از کسانی هستید که به دنبال حقایق هستند؟ آیا حقیقت زامبی ها را می دانید؟
در دنیای غرب وودو نام عروسک های مومی است که سوزن به آنها وارد می شود. و نوعی جادوی سیاه محسوب می شود. اما وودو در واقع یکی از باستانی ترین آیین های جهان است. دین وودو ترکیبی از فرهنگ ها، مذاهب، خرافات، باورها و جادوی غرب آفریقا است. و اکنون در هائیتی و آمریکای مرکزی وجود دارد. (بخشی از آنتیل بزرگ در کارائیب شمالی، بیش از 95 درصد از مردم سیاه پوست هستند). ردپای وودو به آفریقایی های اولیه برمی گردد که در قرن شانزدهم در زمان اشغال فرانسه به جزیره آورده شدند. بین سالهای 1664 و 1830، تقریباً یک میلیون و 650000 آفریقایی به هائیتی آمدند که بیشتر آنها از کشور "داهومی" بودند. که آنها را آفریقایی هائیتی نامیدند. مذهب این مردم منبع اصلی پیدایش دین «وودو» بوده است. در آن زمان، در سراسر غرب آفریقا، مردم به "مهم ترین الهه" یا "نیروی مقدس" اعتقاد داشتند. اساطیر ریشه زامبی ها را در جادوی هائیتی ریشه دارد. در فرهنگ بومی هائیتی، داستان هایی از افرادی وجود دارد که پس از مرگشان توسط طلسم های سیاه زنده می شوند و از آنها به عنوان "جسدهای زنده" یاد می شود. اعتقاد بر این است که این اجساد زنده توسط نیروی قوی تری هدایت می شوند و این باعث ایجاد ترس در افرادی می شود که به زامبی ها و وجود آنها اعتقاد دارند. زامبی در واقع به معنای برده داری است. از نسلی به نسل دیگر منتقل شده و دستخوش تغییرات زیادی شده است تا اینکه به آنچه امروز در فیلم ها و داستان ها می بینیم تبدیل شده است. در هائیتی زامبی ها به شخصی گفته می شود که پس از خوردن نوعی دارو به نام معجون جادویی برده می شود و در مزارع قند کار می کند.
فلیسیا یکی از معدود افرادی بود که به زامبی تبدیل شد، اما دوباره به وضعیت سابق خود بازگشت. روستاییان از ترس فریاد زدند و دایره جمعیت ناگهان متلاشی شد و همه به یک سمت فرار کردند. اما زنی همچنان سعی می کرد با قدم های آهسته و خشک آنها را دنبال کند. او چهره ای خاک آلود داشت و چشمانش مانند دو سوراخ در شب بود. اما ترس روستاییان فقط به خاطر ظاهر ترسناک او نبود. آنها می دانستند که فلیسیا سال ها قبل مرده بود و او را دفن کرده بودند. مردم در همان لحظات اول او را نشناختند و دلیلی که دور او جمع شده بودند فقط سر و صورت چروکیده و چشمان ترسیده اش بود. اما بلافاصله پس از آن، آنها او را شناختند و به یاد آوردند که او فلیسیا فلیکس است، زنی که در سال 1907 به خاک سپرده شد و اکنون او به زندگی بازگشته است. فلیسیا فلیکس ترسناک از آن روز به نمونه واقعی یک زامبی تبدیل شد در سال 1936، یک نویسنده آمریکایی به نام زورا نیل هرستون در بیمارستان روانی هائیتی ملاقات کرد، یک زن زامبی فلیسیا فلیکس را چنین توصیف می کند : چهره خالی بدون چشم. چشمانش به نظر می رسید. با اسید سوزانده شده باشد.
پیش از این، اروپایی ها و آمریکایی ها نام زامبی ها را تنها از زبان ویلیام سیبروک شنیده بودند که با لباس روزنامه نگاری به آنجا سفر کرد تا در مورد اعتقادات برده های اسیر آفریقایی در هائیتی تحقیق کند. سیبروک در تحقیقات خود متوجه می شود که شیطان روح برخی از پزشکان را تسخیر می کند تا با یک داروی جادویی بیماران خود را به خواب عمیقی بفرستند که به نظر مرده می آیند و بستگانشان متقاعد می شوند که آنها را دفن کنند. سپس این پزشکان به فرمان شیطان مرده را از قبر بیرون می آوردند و از خواب مصنوعی بیدار می کردند. اما چاره ای جز غلام شیطان بودن نداشتند. سیبروک در یکی از تحقیقات انسان شناسی خود در هائیتی، یک شب از بردگان (پزشکان) خواست تا زامبی ها را به او نشان دهند. غلامان همان شب خبرنگار جوان را به مزرعه نیشکر بردند و کمین کردند. او در کتاب خود می نویسد : ما زامبی ها را دیده ایم! آنها به مزرعه آمده بودند! آنها آهسته و خشک راه می رفتند. به نظر می رسد یک ماشین فلزی بدون روغن کاری است که در حال حرکت است. چشمان آنها بسیار ترسناک تر بود. مانند چشمان مردگان یا نابینایان نبودند، خیره کننده بودند. آیا آنچه بردگان در افسانه های خود در مورد پودر جادویی این پزشکان می گویند می تواند یک ماده طبیعی با چنین خاصیتی باشد؟ برخی از محققان می گویند ممکن است از هائیتی گرفته شده باشد. گیاهان بومی که انسان را عمیقاً بیهوش می کنند. این پیش بینی ها و حقایق هنوز 100% تأیید نشده اند، اما قانون رسمی در هائیتی وجود دارد که تغییر انسان به زامبی را ممنوع می کند!
پزشکان هائیتی وقتی در مورد خواب عمیق با مواد گیاهی صحبت می کنند، یک مثال مشکوک اما تایید نشده از Clairvius Narcisse را به یاد می آورند. در سال 1962، زمانی که چهل ساله بود، ناگهان تب مرموزی گرفت و درگذشت. دو پزشک مرگ عجیب و غریب کلاریویوس را تایید کردند و روز بعد او را دفن کردند. 18 سال بعد، خواهر Clairvius در حال خرید از فروشگاهی بود که مردی را با چشمان درشت دید. این مرد شبیه برادرش بود و به طرز عجیبی مرد گفت : من کلایرویوس هستم. خواهر کلاریویوس حرف های او را باور نکرد تا اینکه توضیح داد که یک پزشک قبل از مرگ به او پودر گیاهی داده بود که ظاهراً به او داده بود. باعث مرگ او شد. اما پس از دفن دوباره به عنوان یک زامبی از قبر بیرون آمده بود و استادان سالها او را مجبور به کشاورزی نیشکر کرده بودند. بسیاری از مردم باور نمی کردند. آنچه او می گفت پزشکان از او سؤالات مخفیانه ای در مورد ماجرا های خانواده اش پرسیدند، اما او به همه سؤالات پاسخ صحیح داد. برخی که هنوز مشکوک بودند، شاید غریبه ترسناک دروغ می گوید، از کلیسا اجازه گرفتند تا تابوت کلاریویوس را باز کنند، اما تابوت فقط با سنگ پر شده بود.
محققی به نام وید دیویس یک جادوگر محلی را مجبور کرد تا به او دستور دهد که طلسم زامبی بسازد. او می گوید یکی از عناصر این طلسم جمجمه له شده نوزاد انسان و قورباغه های له شده در گل و لای دریاست. اما مهم ترین ماده سمی است که از نوعی ماهی بادکنکی به نام تترودوکتوسین به دست می آید. این سم سوخت و ساز بدن و علائم حیاتی را به شدت کاهش می دهد، اما فرد را نمی کشد. محقق نتیجه می گیرد که هرکس این طلسم را بخورد شبیه یک مرده است، بنابراین پزشکان به این نتیجه می رسند که باید دفن شوند در حالی که او پس از دفن دوباره زنده می شود. این ماهی در سواحل ژاپن نیز صید می شود و گزارش های متعددی از مرگ و پس از آن زنده شدن افراد مسموم گزارش شده است. یکی از معروف ترین آنها مردی است که 7 روز پس از مرگش به طور ناگهانی در سردخانه به زندگی بازگشت.
عنصر دیگری که در طلسم شعبده باز استفاده می شد، ماده ای بود که از یک گیاه بومی به نام «خیار زامبی» به دست می آمد که با فراموشی، هذیان و آموزش های غیر قابل انکار بر مغز قربانی تأثیر می گذاشت. به گزارش دیلی میل، دیویس نتایج تحقیقات خود را در کتابی به نام مار و رنگین کمان شرح داده است. اما دانشمندان در آن زمان آن را از نظر علمی منطقی ندانستند و اظهار داشتند که این نظریه به آزمایشات بیشتری نیاز دارد. از این مضمون، لیام نیسون بازیگر برجسته اسکاتلندی در فیلمی شگفت انگیز به نام After Life بازی کرد که ذهن مخاطبان را به چالش می کشد.
Ophiocordisps قارچی است که به برخی از حشرات در جنگل های آفریقا حمله می کند. هاگ ها وارد بدن قربانی شده و کنترل مغز او را به دست می گیرند. سپس قارچ به حشره دستور می دهد که از بالای گیاه بالا برود و به شاخ و برگ هایی بچسبد که 25 سانتی متر از سطح زمین بالاتر است. به همین دلیل قربانی پس از مدتی می میرد و قارچ در مغز حشره مرده شروع به رشد می کند. پس از اینکه قارچ به بالاترین سطح رشد خود رسید، هاگ های جدیدی آزاد می کند و به دنبال قربانی دیگری می گردد. به نظر شما آیا این قارچ به بدن انسان آسیب می رساند؟ خط داستانی بازی کامپیوتری Last of Us برگرفته از این ایده است.
0 نظر آگاشته شده است, نظر تو چیه؟
1500