علل ریشه ای رفتار های غیر اخلاقی انسان ها در چیست
در این پست bloginoo به بررسی علل ریشه ای رفتار های غیر اخلاقی انسان ها پرداخته ایم.
ادبیات کسب و کار مملو از داستان های رفتار غیر اخلاقی در سوئیت های اجرایی و اتاق های هیئت مدیره است، با این حال همه به طور بالقوه قادر به افتادن در تله های مشابه هستند. با کمی بینش در تله های روانی که احتمال رفتار غیر اخلاقی افراد را افزایش می دهد، شاید بتوان چنین رفتاری را مهار کرد. تا به امروز، نویسندگان در مجموع 45 تله، از جمله "اطاعت از اقتدار"، "نیاز به بسته شدن"، "اثر اجماع نادرست"، "گمشده در گروه" و "تقویت خود" را ترسیم کردهاند، و آنها به طور کامل انتظار می رود بیشتر کشف شود.
تله های روانی چیست و چرا وجود دارند؟
تله های روانی از علل اصلی رفتارهای غیراخلاقی هستند.
تله های روانی شبیه تله های ماهی هستند. تله ماهی از یک قفس سیمی با ورودی به شکل یک قیف بزرگ تشکیل شده است که به سمت داخل قفس باریک می شود. طراحی قیف ماهی را هدایت می کند تا در تله شنا کند. به همین ترتیب، یک فرد یا سازمان تشویق میشود تا زمانی که یک تله روانی وجود داشته باشد، در یک جهت خاص (غیر اخلاقی) حرکت کند. بعداً، این عمل فاجعه آمیز می شود و معمولاً هیچ وسیله ساده ای برای معکوس کردن مسیر وجود ندارد.
از آنجایی که ماهیت آنها روانشناختی است، برخی از این تله ها ادراکات درست و نادرست را تحریف میکنند به طوری که فرد عملاً رفتار غیر اخلاقی خود را درست میداند. اگر مردم از این تله ها آگاه نباشند، می توانند به عنوان توهم یا شبکه های فریب عمل کنند. با این حال، هنگامی که تله ها شناسایی می شوند، بسیاری از قدرت خود را برای به دام انداختن از دست می دهند و مردم راحت تر می توانند آنها را دور بزنند، درست همانطور که مسافرانی که مکان شن های روان را می دانند می توانند در اطراف آن حرکت کنند. وقتی خطر به وضوح شناسایی شد، می توان برای آن آماده شد و از آن اجتناب کرد.
بسته به زمینه آنها، تله ها ممکن است خوش خیم باشند و حتی می توانند تأثیر مثبتی بر زندگی ما بگذارند. به عنوان مثال، همدلی اغلب سنگ بنای اخلاق خوب در نظر گرفته می شود، اما در برخی شرایط، این ویژگی شخصیتی در واقع می تواند بر حس انصاف ما غلبه کند. این به این دلیل است که تله ها می توانند دید تونلی را تحریک کنند. کشش برای عمل بر روی آنها به قدری قوی است که افراد می توانند نسبت به سایر گزینه های رفتاری کور شوند. افرادی که به آنها احترام می گذاریم و حتی کل شرکت ها را تحسین می کنیم، می توانند به سرعت در مسیر فساد فرو روند.
تلهها به این دلیل وجود دارند که در هر لحظه از زمان افراد انگیزه هایی را تجربه میکنند که آن ها را تشویق میکند تا عمل کنند. این تکانه ها واکنش هایی به محرک های داخلی یا خارجی هستند. گاهی اوقات، یک محرک به قدری قدرتمند است یا چنان رفتار خودکاری را تحریک می کند که فرد بدون تشخیص وجود گزینه های دیگر، عمل می کند. در مواقع دیگر، او از انتخاب های دیگر آگاه است، اما تأثیر محرک بر این اقدامات بالقوه غلبه می کند.
سوال اساسی که نویسندگان مطرح کردند این بود : چه چیزی باعث می شود فرد یا سازمان شروع به حرکت در مسیری شوم کند؟ تله های متنوعی که در این مقاله ارائه شدهاند، توصیفی از محرک های مختلف داخلی یا خارجی ارائه میکنند که افراد را وادار میکند تا این حرکت را به سمت فاجعه آغاز کنند. علاوه بر این، مقاله سه دسته اصلی تله ها را معرفی می کند : اولیه، شخصیتی و تدافعی.
تله های اولیه
تله های اولیه عمدتاً از محرک های خارجی تشکیل شده اند. آنها اصلی ترین تله هایی هستند که افراد را وادار می کنند بدون توجه به اصول اخلاقی در مسیری خاص حرکت کنند. «اطاعت از قدرت» مصداق بارز تله اولیه است. کودکان آماده اطاعت از والدین خود هستند، بقای آنها به آن بستگی دارد و در مدرسه، این شرطی سازی ادامه می یابد. دانش آموزان به طور خودکار می دانند که باید به معلمان خود احترام بگذارند. در نتیجه، بعداً در زندگی، وقتی رئیس به کارمندی دستور میدهد که کاری انجام دهد، بسیاری از افراد بدون فکر به سرعت اطاعت میکنند.
اگر یک فرد دارای اقتدار به زیردستان دستور دهد تا کاری غیر اخلاقی انجام دهد، نیاز اجباری به اطاعت از قدرت به عنوان یک محرک بیرونی قوی عمل می کند که فرد احتمالاً بدون آگاهی از مخالفت آن با اصول اخلاقی خود، از دستور اطاعت می کند. در مواقع دیگر، زیردستان ممکن است آگاه باشد که دستور غیراخلاقی است. با این وجود، انگیزه اطاعت آنقدر قوی است که بر قضاوت او غلبه می کند.
تله های شخصیتی
تله های شخصیتی منحصراً از محرک های درونی در قالب ویژگی های شخصیتی مختلف تشکیل شده است که میتواند افراد را در برابر اعمال نادرست آسیب پذیرتر کند. نمونه ای از تله شخصیتی «نیاز به بسته شدن» است، یعنی «میل به پاسخ قطعی در مورد موضوعی، هر پاسخی، در مقابل سردرگمی و ابهام». اولین نظری که به ذهن می رسد، به جای تحمل وضعیت عدم اطمینان و صرف زمان برای بررسی یک مشکل یا قضاوت از زوایای مختلف.
نیاز به بسته شدن در شرایط کاری افزایش مییابد که پردازش اطلاعات را دشوار تر میکند، یعنی فشار زمان، خستگی، و صدای بیش از حد پس زمینه. وقتی چنین شرایطی وجود دارد، تحمل حالت سردرگمی و ابهام دشوار تر است.
در حالی که نیاز به بسته شدن تحت تأثیر عوامل موقعیتی است، اما این یک ویژگی شخصیتی است که برخی افراد بیشتر از دیگران قادر به تحمل حالت های ابهام هستند. آری کروگلانسکی برای اندازه گیری این بعد شخصیتی «نیاز به مقیاس بسته» ایجاد کرده است، کسانی که تمایل زیادی به این ویژگی دارند، بیشتر در تأیید مواردی در مقیاس هستند، مانند «من معمولاً تصمیم های مهم را سریع و با اطمینان میگیرم»، «من انجام میدهم». معمولاً قبل از ایجاد دیدگاه خود با بسیاری از نظرات مختلف مشورت نمیکنم،» «وقتی در مورد یک موضوع مهم گیج میشوم، احساس ناراحتی میکنم» یا «گوش دادن به کسی که به نظر میرسد نمیتواند تصمیم خود را بگیرد، آزاردهنده است.» کروگلانسکی و همکارانش ثابت کردهاند که کسانی که در مقیاس نمره بالایی میگیرند، در مواجهه با شواهد متناقض بیشتر مستعد ماندن در برداشت های ثابت هستند.
بنابراین، این در دنیای واقعی به چه معناست؟ بگذارید بگوییم که یک مدیر عامل نیاز زیادی به تعطیلی دارد. بر اساس برخورد های قبلی مدیر عامل با مدیر مالی، او به او احترام می گذارد و او را دوست دارد. با این حال، مدیر مالی مدت زیادی در شرکت خود نبوده است. یک روز هنگام ناهار، مدیر عامل از یکی از همکارانش متوجه می شود که مدیر مالی رشوه دریافت کرده است. مدیر عامل می گوید : «غیر ممکن است. او اینطور نیست. او چنین کاری نمیکرد!» به دلیل نیاز شدید مدیر عامل به تعطیلی، او با برداشت های ثابت خود باقی می ماند و حتی این احتمال را که CFO غیرقانونی عمل کرده است را در نظر نمی گیرد.
در داخل یک سازمان، اگر همکاران رفتار غیراخلاقی را نادیده بگیرند، توجیه کنند، یا از آن چشم پوشی کنند، این از دیدگاه متخلف حمایت می کند که او کار اشتباهی انجام نداده است، یا اگر مرتکب شده اند، این کار آنقدر ها هم بزرگ نیست. همکارانی که نیاز زیادی به بسته شدن دارند میتوانند به طور بالقوه به برداشت های ثابت بچسبند و با این کار، رفتار غیر اخلاقی را کاهش دهند.
تله های دفاعی
تله های دفاعی دسته بندی بسیار متفاوتی هستند. اگرچه برخی از آنها را می توان، گاهی اوقات، به عنوان تله های اولیه به حساب آورد، تله های دفاعی اساساً تلاش هایی برای یافتن راه های آسان برای معکوس کردن مسیر پس از ارتکاب تخلف هستند. در بیشتر موارد، تله های دفاعی مانور هایی هستند که واکنش هایی به دو محرک درونی هستند : احساس گناه و شرم. احساس گناه و به خصوص شرم، احساسات بسیار دردناکی هستند زیرا دیدگاه مثبتی را که افراد نسبت به خود دارند زیر سوال می برند.
تله های دفاعی موذیانه هستند زیرا اغلب در از بین بردن یا حداقل به حداقل رساندن احساس گناه و شرم بسیار موفق هستند. آنها به مردم کمک می کنند تا تخلفات خود را انکار کنند، بنابراین آنها را برای رفتار های غیر اخلاقی مکرر آماده می کنند. نمونه ای از تله های دفاعی «اثر اجماع نادرست» است.
به این مثال توجه کنید : توماس گابور، استاد جرم شناسی در دانشگاه اتاوا، با کارمندانی که به طور غیر قانونی تجهیزات و مواد را از شغل خود دزدیده بودند، مصاحبه کرد. یک توجیه متداول با بیانیه کارمند زیر نشان داده شد : «ما به خوبی مدیریت هستیم. آنها مرتکب دزدی کارکنان می شوند. همه این کار را می کنند. اگر من آن را نگیرم، دیگری خواهد گرفت.»
روانشناسان این نوع عقلانی سازی را «اثر اجماع کاذب» می نامند. وقتی مردم کاری غیر اخلاقی انجام میدهند، با این تصور نادرست که این کاری است که همه انجام میدهند، گناه خود را تسکین میدهند و در نتیجه تخلفات خود را به حداقل میرسانند. این چیزی است که همیشه اتفاق می افتد! نکته موذیانه در مورد اثر اجماع نادرست (مانند بسیاری از تله های دیگر) این است که فرد در واقع خود فریبی خود را باور میکند.
جینا آگوستینلی آزمایش جالبی را در دانشگاه نیومکزیکو انجام داد که اثر اجماع نادرست را تأیید کرد. دویست و سی و پنج آزمودنی در مطالعه او شرکت کردند و این افراد به طور تصادفی در دو شرایط قرار گرفتند : یک شرایط شکست یا یک شرایط خنثی. آگوستینلی آزمایشی را انجام داد که به عنوان «مشکل تصمیمگیری که بسیاری از مراکز شغلی برای کمک به شرکت ها در استخدام کارمندان استفاده میکنند. یک شاخص معتبر از موفقیت شغلی آینده که توانایی های کلی حل مسئله را تحت فشار زمان اندازه گیری میکند» توصیف شد.
پس از انجام آزمایش، به آزمودنی هایی که در شرایط شکست قرار گرفتند، بازخورد نادرستی داده شد : «امتیاز شما ضعیف است و نشان میدهد که در حل مشکلات تحت فشار زمان خوب نیستید و نمیتوانید تصمیم های مهم را بهطور مؤثر اتخاذ کنید». به افراد در شرایط خنثی هیچ بازخوردی داده نشد. سپس به همه آزمودنی ها پرسشنامه ای داده شد که از آنها خواسته شد برآورد کنند که عموم مردم تا چه اندازه در آزمون حل مسئله موفق خواهند بود.
بزرگی اثر اجماع کاذب چشمگیر بود. در شرایط خنثی، 40 درصد از آزمودنی ها تخمین زدند که عموم با آزمون حل مسئله موفق خواهند بود. در شرایط شکست، آزمودنی ها تخمین زدند که تنها 15 درصد از مردم موفق خواهند شد! آزمودنی هایی که در آزمون «مردود نشدند» تخمین زدند که تعداد زیادی از افراد نیز در آزمون مردود خواهند شد، مانند «اگر من مردود شوم، اکثر مردم میروند.
تاکتیک های اجرایی
چگونه یک شرکت می تواند فرهنگ شرکتی ایجاد کند که در آن تله های روانی کمتر مدیران و کارکنان را به سمت رفتار های غیر اخلاقی سوق دهد؟ بگذارید روی سه تله که به عنوان مثال استفاده شد تمرکز کنیم : اطاعت از اختیار، نیاز به بسته شدن و اثر اجماع نادرست.
اطاعت از اختیار
هنگام تلاش برای دور نگه داشتن تله اطاعت از قدرت، مهمترین کاری که یک مدیر می تواند انجام دهد این است که یک روانشناس را استخدام کند تا بخشی از تیم اخلاقی و انطباق او باشد. روانشناسی می تواند ماهیت تله ها را توضیح دهد و اغلب به ساختار رویکرد مناسب برای اجتناب یا اصلاح آنها کمک می کند.
جوزف باداراکو، استاد اخلاق در مدرسه بازرگانی هاروارد، 30 مصاحبه گسترده با فارغ التحصیلان اخیر MBA که با معضلات اخلاقی در دنیای تجارت مواجه شده بودند، انجام داد. بسیاری از مدیران هاروارد که در مطالعه باداراکو با آنها مصاحبه شده بود، با تله اطاعت از قدرت مواجه شدند که آشکارا از طرف روسای خود به آنها گفته شده بود که غیراخلاقی عمل کنند. به یکی از مدیران دستور داده شد "برای پشتیبانی از معرفی محصول جدید، داده ها را جمع آوری کند." وقتی مخالفت کرد، رئیسش حرفش را قطع کرد و گفت : فقط این کار را بکن.
وقتی به این مدیران سطح پایه دستور داده شد که غیر اخلاقی عمل کنند، اضطراب شدیدی را تجربه کردند. اگر اطاعت نمیکردند، نگران بودند که حمایت رئیس خود را از دست بدهند. در نهایت، کارکنان نگران از بین رفتن شغل خود و از دست دادن شغل خود بودند.
مشکل اساسی که این مدیران با آن مواجه بودند، اضطراب شدید ناشی از تله اطاعت از قدرت بود. احساسات می توانند افراد را به زانو درآورند و بسیاری از تله ها احساسات قدرتمندی را تحریک می کنند که فرد را به سمت اشتباه می کشاند. مدیران توانستند با اطمینان دادن به خود که هنوز جوان هستند و شغلشان تازه شروع شده است، با اضطراب خود کنار بیایند. آنها به خود گفتند که اگر اخلاق مداری منجر به از دست دادن شغل آنها شود، همیشه می توانند در شرکت دیگری کار پیدا کنند. در بیشتر موارد، مدیران به دلیل این انعطاف پذیری توانستند معضلات خود را حل کنند.
با این حال، مدیران اذعان کردند که اگر آنها مسن تر، با خانواده و وضعیت سرمایه گذاری در شرکت بودند، یافتن شغل جدید گزینه بسیار کمتری بود. بنابراین، در مورد مدیران میانی که این انعطاف را ندارند، که سال ها صرف بالا رفتن از نردبان شرکت کرده اند و خانواده ای برای حمایت دارند، چه می شود. هنگام بروز اضطراب شدید چه می کنند؟
اگر مدیران میانی در شرکتی هستند که یک روانشناس به عنوان بخشی از تیم اخلاقی خود دارد، روانشناس می تواند به آنها کمک کند تا در مواجهه با تله اطاعت از قدرت، با اضطراب خود کنار بیایند، زیرا روانشناسان برای کاهش اضطراب شدید به خوبی آموزش دیده اند.
نیاز به تعطیلی
تله های روانی موذیانه هستند زیرا اغلب نامرئی هستند. به عنوان مثال، مدیرانی که نیاز زیادی به تعطیلی دارند، معمولاً نه از داشتن چنین ویژگی آگاه هستند و نه ممکن است آنها را به نادیده گرفتن رفتار غیر اخلاقی همکارانشان سوق دهد. اگر مدیران بدانند که نیاز زیادی به تعطیلی دارند و از پیامد های آن آگاه باشند، به احتمال زیاد از به دام افتادن اجتناب خواهند کرد.
برای مقابله با نیاز به تعطیلی، مهمترین کاری که یک مدیر می تواند انجام دهد این است که یک روانشناس را مدیریت کند تا مدیران و کارکنان از داشتن یک ویژگی شخصیتی که ممکن است آنها را به رفتار غیر اخلاقی ترغیب کند آگاه باشند.
اثر اجماع نادرست
این تله به راحتی قابل شناسایی است و اساساً به نظر می رسد : «کاری که من (یا ما) انجام دادیم بد نیست. این کاری است که همه انجام می دهند.» هنگامی که شرکت از اثر اجماع نادرست آگاه شد، این سیگنالی است که قبلاً تخلفی انجام شده است. در چنین مواردی، گزارش دهی و رویه های انضباطی که معمولاً بخشی از آیین نامه رفتار تجاری و اخلاقی شرکت هستند، باید وارد عمل شوند.
1 نظر آگاشته شده است, نظر تو چیه؟
1500